یکه شب قراره بریم پیست ،قرار شد هرکی با موتور خودش بیاد ،منو عادل و حسین و سام زودتر میریم ،بقیه هم تا دو خودشونو میرسونن.
تا ۲ دیگه خیابونا خلوت میشه ،امشب میخوام رکورد سرعت قبلیمو بزنم ،حسین گفت شرط بذاریم ،امیدوارم شرط رو نبازم وگرنه کلاهم پس معرکهس...مهدی گفت شرط دو شیشه ودکا عراقی باشه ،ببازم مجبورم مال بابا رو کش برم:/هر کدومش هشت تومن به بالاس ..
بیخیال...:))ولی نباید ببازی ...نه بخاطر شرط ،بخاطر رقص باد :))میخوام اونقدری سرعت برم که خودمو بسپرم دست باد...همون لحظه که از سرعت زیاد ،دو سانت تایر از زمین جدا میشه و صدای باد توی گوشت انقد زیاد میشه که هیچ صدای متفرقه ای رو نمیشنوی ..و تو میمونی و ضربان قلب بالا:))
فردا دانشگاه نمیرم ...بابا هم که مثل همیشه خونه نیست ..تا شنبه نمیبینمش...
امشب بر نمیگردم خونه ...با بچه ها همه از اونور میریم خونه ننه ..